در مطلب قبل روشهای جمعآوری دادههای اولیه توضیح داده شد. یکی از مباحث حائز اهمیت در مبحث امکانسنجی، بحث میزان عرضه، تولید، مصرف و تقاضا است و در این مطلب به صورت مختصر هر کدام از این موارد توضیح داده میشود.
در صورتی که محصول B2B (Business to Business) باشد، در صورت مصاحبه با مصرفکنندگان میتوان متوجه میزان مصرف صورت گرفته شد و در صورتی که محصول B2C (Business to Consumer) باشد، از طریق پرسشنامه و مصاحبۀ میدانی میتوان به نتایج مد نظر رسید. در مطالب قبل گفته شد که در صورت استفاده از پرسشنامه، باید به زمان، هزینه، دقت و نحوۀ اجرای کار دقت کرد. طبیعتاً مطالعۀ میدانی با استفاده از روش پرسشنامه، مطالعۀ زمانبرتر و هزینهبرتری است.
لازم است در این قسمت به تفاوت واژۀ مصرف و تقاضا اشاره کرد. در اغلب موارد ۴ واژۀ زیر به جای هم استفاده میشوند:
- نیاز
- خواست
- تقاضا
- مصرف
در ادبیات عمومی این واژگان به جای هم استفاده میشوند اما در محیط بازار کاربرد استفاده از این موارد متفاوت است. نیاز و خواست جزء مفاهیم نسبتاً درونی است؛ اما تقاضا و مصرف مفاهیم برونی و عینیت یافته هستند. به عنوان مثال نیاز به برقراری ارتباط ممکن است وجود داشته باشد اما این نیاز با خرید تلفن همراه میتواند عینیت پیدا کند.
تقاضا دارای دو بخش عمومی است:
- تقاضا پاسخ داده شده
- تقاضا پاسخ داده نشده
گاهی ممکن است نسبت به یک محصول خاص تقاضا وجود داشته باشد اما این تقاضا بالفعل نشده باشد زیرا که محصولی برای عرضه وجود نداشته است. به عنوان مثال، تعداد زیادی از مردم ممکن است بیماری ژنتیکی داشته باشند اما چون برای آن درمانی وجود ندارد، بنابراین، تقاضا برای درمان این نوع از بیماری پنهان میماند. اما تقاضایی که آشکار شده نیز میتواند ۲ بخش باشد، به بخشی از آن پاسخ داده شود و به بخشی از آن ممکن است پاسخ داده نشود.
این امکان نیز وجود دارد که برای یک کالا یا خدمت، تقاضا به میزان زیادی وجود داشته باشد اما در صورتی که به همان میزان عرضه در کشور وجود نداشته باشد، در این حالت مصرف به اندازۀ عرضه خواهد بود. اما در شرایطی که عرضه بیشتر از تقاضا است، مصرف به میزان تقاضا خواهد بود. بنابراین، باید به این نکته توجه کرد که لزوما واژۀ مصرف با تقاضا برابر نیست. به این منظور در مطالعات امکانسنجی لازم است به این نکته توجه کرد که از بین عرضه و تقاضا، کدام مورد هدف مطالعه است. به صورت معمول، عموم اطلاعاتی که میتوان به آن دسترسی یافت بر مبنای مصرف است نه تقاضا و به همین علت به آن مصرف ظاهری گفته میشود. میتوان تقاضا مربوط به این مصرف را برای آینده پیشبینی کرد. پس در صورتی که محصول B2B باشد به سراغ مصرفکنندگان رفته و مصاحبه انجام میشود. به عنوان مثال اگر قصد تولید قطعهای از خودرو وجود دارد میتوان به سراغ مصرفکنندگان آن قطعه رفت و بررسی کرد که میزان نیاز به این خودرو در طول سال چه میزان است. اما همان قطعه زمانی که B2C باشد، لازم است در بازار یدکی عرضه شود. بنابراین، باید وارد مطالعات میدانی شد و بررسی کرد که چه میزان مصرف صورت میگیرد یا سرانۀ مصرف چه میزان است. بعد از بدست آوردن اطلاعات مصرف از یکی از دو روش مصاحبه با مصرفکنندگان یا مطالعۀ میدانی و همچنین بدست آوردن اطلاعات تولید، لازم است اطلاعات تولید و مصرف را با هم متعادل کرده و در صورتی که تولید بیشتر از میزان عرضه باشد پس مازاد عرضه وجود دارد و در صورتی که تولید کمتر از میزان مصرف باشد، بنابراین، واردات افزایش خواهد یافت.
در این مطلب، مفاهیم عرضه، تقاضا، تولید و مصرف در امکانسنجی به صورت مختصر توضیح داده شد. در مطلب بعد، راههای دسترسی به اطلاعات بازار توضیح داده خواهد شد.