در سرمایهگذاری، فرد سرمایهگذار به سهام و عوامل بنیادی آن نگاه کرده و سپس چشمانداز صنعتی را که سهم به آن تعلق دارد، بررسی و وضعیت کلی اقتصاد را مطالعه میکند. تحت این شرایط فرد قادر خواهد بود تا با دانش کامل و بدون نگرانی از بالا یا پایینشدن چند درصدی سهم در روزها و هفتههای آینده دربارۀ خریداری آن تصمیم بگیرد. اگر فرد تحلیل خود را به درستی انجام داده باشد احتمالاً سهم وی در بلندمدت با افزایش قیمت مواجه میشود و میتواند از منافع آن بهرهمند شود.
در سرمایهگذاری، تمرکز اصلی بر شرکت و فعالیت تجاری آن است. تحت این شرایط همه چیز واقعی و قابل اندازهگیری است. سرمایهگذار به ارزش دارایی شرکت نگاه میکند و تصمیم میگیرد که چه قیمتی برای خرید سهام آن شرکت مناسب است. اگر فرد اعتقاد داشته باشد که ارزش واقعی سهام شرکت بر اساس فروش، سود و موارد مشابه ۵،۰۰۰ ریال است و بتواند سهم این شرکت را به قیمت ۵،۰۰۰ ریال خریداری کند، میتوان گفت موقعیت مناسبی برای خرید ایجاد شده است.
حال اگر قیمت این سهم در کوتاهمدت به ۳،۸۰۰ ریال برسد و عوامل بنیادی هم تغییری نکرده باشد، نگرانی وجود نخواهد داشت چون میدانیم که همچنان ارزش سهام این شرکت ۵،۰۰۰ ریال است. روانشناسی پشت این وقایع ساده است: من معاملۀ خوبی کردهام و چون انتخاب من درست بوده است، دیر یا زود بازار به ارزش سهام من پی میبرد و با واکنش بازار (یعنی وجود تعداد بیشتری خریدار نسبت به فروشنده) قیمت سهم شروع به افزایش میکند و به ارزش ذاتی خودش نزدیک میشود.
در معاملهگری شرایط متفاوت است. معاملهگر بهدنبال سهامی است که در کوتاهمدت توانایی حرکت قیمتی سریعی داشته باشد. معاملهگران تنها بهدنبال آن هستند تا با حرکتهای گلهای بازار هماهنگ شوند و اگر در این کار موفق باشند سود خواهند کرد. برای چنین رویکردی فرقی نمیکند که سهم در حال بالارفتن است یا پایین آمدن. معاملهگران بهدنبال سهمهایی هستند که نوسان زیادی داشته باشند.
با این شرایط معاملهگری نیز درواقع سفتهبازی با دیدگاه کوتاهمدت است؛ چراکه معاملهگر بر اساس حدس و گمان خود اقدام به معامله میکند و این حدس و گمان با هیچ ابزاری سنجیدنی نیست. تنها باید سعی کنیم که بفهمیم بازار (میلیونها نفر از خریداران و فروشندگان) چگونه حرکت میکند.
برخی از افراد میگویند معاملهگران ابزار لازم برای سنجش فعالیتهایشان را دارند و میتوانند با ابزارهایی حرکتهای سهام را پیشبینی کنند (منظور استفاده از تحلیل تکنیکال است.) بااینحال تحلیل تکنیکال را نمیتوان ابزاری دقیق دانست که همواره و با دقت زیاد و بهصورت مداوم توانایی پیشبینی حرکتهای بازار را داشته باشد؛ چراکه این نوسانها نتیجۀ فعالیتهای چند صد انسان است و در بسیاری از موارد پیشبینیناپذیر است.