در سال ۱۹۵۰ هری مارکوئیتز مدل اساسی پرتفولیو را ارائه کرد که مبنایی برای تئوری مدرن پرتفولیو قرار گرفت. قبل از مارکوئیتز سرمایهگذاران با مفاهیم ریسک و بازده آشنا بودند، اگرچه نمیتوانستند آن را اندازهگیری کنند. سرمایهگذاران از قبل میدانستند که ایجاد تنوع مناسب است و نباید همۀ تخم مرغهایشان را در یک سبد بگذارند. با این حال، مارکوئیتز، اولین کسی بود که مفهوم پرتفولیو و ایجاد تنوع را به صورت روش علمی بیان کرد. او به صورت کمی نشان داد که چرا و چگونه تنوعسازی پرتفولیو میتواند باعث کاهش ریسک سرمایهگذار شود. درادامه به تشریح این مدل پرداخته خواهد شد.
میتوان گفت که قانون شمارۀ یک مدیریت پرتفولیو، ایجاد تنوع است. از آنجا که سرمایهگذاران نسبت به آینده مطمئن نیستند باید برای کاهش ریسک دست به ایجاد تنوع در سرمایهگذاری خود بزنند. به عبارت دیگر تشکیل یک پرتفوی متنوع، میزان ریسک را تا حد زیادی کاهش میدهد. به عنوان مثال در بحران اقتصادی سال ۱۹۸۷ آمریکا، فقط کمتر از ۵ درصد صندوقهای مشترک سرمایهگذاری (که اقدام به تشکیل پرتفولیو می کردند) با ضرر و زیان مواجه شدند.
مارکوئیتز درصدد برآمد تا روشها و ایدههای موجود را در قالب یک چارچوب رسمی سازماندهی کرده و به این سؤال اساسی پاسخ دهد: آیا ریسک پرتفولیو با مجموع ریسک اوراق بهادار منفرد، که روی هم پرتفولیو را تشکیل میدهند برابر است یا خیر. مارکوئیتز با ارائۀ روش اندازهگیری ریسک پرتفولیو به محاسبۀ ریسک و بازده مورد انتظار پرتفولیو پرداخت. مدل او بر مبنای بازده مورد انتظار و ویژگیهای ریسک اوراق بهادار که چارچوب تئوریکی برای تجزیه و تحلیل گزینههای ریسک و بازده است، استوار شده است.
مارکوئیتز همچنین مفهوم پرتفولیو کارا را مطرح کرد. پرتفولیو کارا به معنای ترکیب مطلوب اوراق بهادار به نحوی است که ریسک آن پرتفولیو در ازای نرخ بازدۀ معین به حداقل رسیده باشد. سرمایهگذاران می توانند از طریق مشخص کردن نرخ بازده مورد انتظار پرتفولیو و حداقل کردن ریسک پرتفولیو در این سطح بازده، پرتفولیو کارا را مشخص کنند.
سرمایهگذاران منطقی به دنبال پرتفولیوهای کارا هستند زیرا این گونه پرتفولیوها باعث حداکثر شدن بازده مورد انتظار برای سطح معینی از ریسک، یا حداقل ریسک برای بازده مورد انتظار معینی میشود. برای تعیین پرتفولیو کارا لازم است بازده مورد انتظار و انحراف معیار بازده برای هر پورتفلیو را مشخص کنیم، به این منظور و برای محاسبۀ بازده مورد انتظار و انحراف معیار آن، باید از مدل مارکوئیتز استفاده کنیم
مفروضات اساسی مارکوئیتز، مبنای مدل او را شکل میدهد. طبق مفروضات مارکوئیتز، سرمایهگذاران بازده را مطلوب دانسته و از ریسک، گریزان هستند، بعلاوه در تصمیم گیری منطقی عمل میکنند و تصمیمگیریهایی اتخاذ میکنند که باعث حداکثر کردن بازده مطلوب آنها میشود. بنابراین مطلوبیت سرمایهگذاران، تابعی است از بازده مورد انتظار و ریسک، که این دو عامل، پارامترهای اساسی تصمیمات مربوط به سرمایهگذاری هستند. در این مدل برای محاسبه بازدۀ مورد انتظار و ریسک آن، معادلههایی ارائه شده است. با این حال قبل از اینکه به تجزیه و تحلیل این ورودیها بپردازیم، باید کاملاً انواع دادههایی را که برای تهیۀ این ورودیها در مدل پرتفولیو مورد استفاده قرار می گیرد، شناسایی شود.
محاسبات مربوط به گذشته و آینده
پرتفولیویی که تشکیل میشود در طول چندین دوره نگهداری میشود. تئوری پرتفولیو با وقایع مربوط به آینده و وقایع مورد انتظار در آینده سر و کار دارد. در صورتی که اگر تصمیمی در خصوص پرتفولیو و برای آینده اتخاذ شود باید از مقادیر مربوط به آینده استفاده گردد. از طرف دیگر، اگر عملکرد پرتفولیو برای دورههای قبل ارزیابی شود از مقادیر واقعی ریسک و بازده که مربوط به وقایع گذشته است استفاده میگردد.
ورودیهای مورد نیاز
تجزیه و تحلیل مارکوئیتز با به کارگیری مجموعهای از ورودیها باعث شناسایی پرتفولیو کارا میشود، این ورودیها عبارتند از:
۱. بازده موردانتظار E(R)، برای هر اوراق بهاداری که مدنظر است؛
۲. انحراف معیار بازدهها ، به عنوان معیار ریسک هر یک از اوراق بهادار؛
۳. کوواریانس میان نرخ بازده اوراق بهادار.
در مطالب بعدی هر یک از ورودیهای بیان شده و همچنین مرز کارا به تفصیل مورد بررسی قرار میگیرند.