در مطالب قبل نحوۀ محاسبۀ اهرم عملیاتی و مالی به عنوان معیار سنجش استفاده از هزینههای ثابت عملیاتی و مالی در ساختار هزینۀ شرکت توضیح داده شد. در این مطلب اهرم مرکب به عنوان یکی دیگر از معیارهای ارزیابی سود، مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
این اهرم نشان دهندۀ میزان استفاد از کل هزینههای ثابت (اعم از هزینههای ثابت مالی و عملیاتی) در ساختار هزینههای شرکت است و به شکل ذیل محاسبه میشود:
در این رابطه Q نشاندهندۀ تعداد محصول فروخته شده (میزان فروش)، P قیمت هر واحد محصول، V هزینۀ متغیر هر واحد محصول، F برابر هزینۀ ثابت عملیاتی و C معادل هزینۀ مالی ثابت است. فرض کنید که DTL برابر 2 شود، این امر بدین معناست که به ازای هر 1% افزایش در تعداد محصول فروخته شده، سود خالص 2% افزایش مییابد؛ چرا که اهرم مرکب یا DTL نشان میدهد که به ازای هر درصد تغییر در تعداد محصول فروخته شده، سود خالص چند درصد تغییر میکند، همانطور که در فرمول زیر مشاهده میشود اهرم مرکب (DTL) حساسیت سود هر سهم به تغییرات درآمد را نشان میدهد:
این فرمول تغییرات سود خالص (بر حسب درصد) را به تغییرات درآمد (بر حسب درصد) تقسیم میکند. درجه اهرم مرکب در سطوح مختلف تولید، مقادیر متفاوتی به خود میگیرد. این مطلب در شکل زیر (نمودار درجۀ اهرم مرکب بر حسب تعداد تولید) نشان داده شده است:
کاربرد اهرم مالی
اهرم مالی دارای کاربردهای زیر است:
۱- توجیه کنندۀ تغییرات شدید سود هر سهم
۲- توجیه کنندۀ اشتباهات در پیشبینی سود هر سهم
۳- اهرم مرکب شاخص ریسک کل شرکت است.
ریسک کل شرکت
ریسک کل شرکت که همان ریسک ورشکستگی است شامل ریسک تجاری و ریسک مالی است. ریسک تجاری ناشی از درجۀ اهرم عملیاتی و ریسک مالی نیز ناشی از درجۀ اهرم مالی است. تغییر هزینۀ ثابت عملیاتی و مالی منجر به افزایش نقطۀ سربهسر شرکت گردد، ریسک کل شرکت نیز افزایش خواهد یافت.