همانگونه که در مطلب قبلی بیان شد، سودآوری یکی از مهمترین پارامترهای تعیین کنندۀ ارزش شرکت است، برای تجزیه و تحلیل سود باید عوامل مؤثر بر آن، مورد بررسی قرار گیرد. یکی از روشهای تجزیه و تحلیل سودآوری، رویکرد «نقطۀ سربهسر» است.
تجزیه و تحلیل سربهسری یک ابزار عمومی و رایج برای تجزیه و تحلیل روابط بین حجم و فروش و سودآوری است. چندین معیار مختلف برای تجزیه و تحلیل سربهسری وجود دارد. نقطۀ سربهسر تعداد محصولی را محاسبه میکند که در صورت فروش آن تعداد، درآمد و هزینهها (شامل هزینههای متغیر، هزینههای ثابت و هزینههای ثابت عملیاتی) برابر شوند. به بیان دیگر در این تعداد از فروش، سود شرکت برابر صفر میشود. برای محاسبۀ نقطۀ سربهسر کافی است درآمد و هزینهها را برابر قرار دهیم:
تعداد محصول فروخته شده = Q
قیمت هر واحد محصول = P
هزینۀ متغیر تولید هر واحد محصول = V
هزینۀ ثابت عملیات = F
هزینۀ ثابت مالی = C
برای درک بهتر این موضوع به مثال زیر توجه کنید:
مثال: یک کارگاه را در نظر بگیرید که صندلیهایی با متوسط قیمت ۸۰،۰۰۰ تومان را به فروش میرساند. این کارگاه ماهانه اجارهای برابر ۱۰ میلیون تومان پرداخت مینماید. هزینههای متغیر تهیۀ هر صندلی (اعم از نیروی کار و مواد اولیه) برابر با ۵۰،۰۰۰ تومان است. با استفاده از مفهوم نقطۀ سربهسر در مورد سودآوری کسب و کار این کارگاه نظر دهید.
این عدد به این معناست که اگر این کارگاه بتواند ماهانه بیش از ۳۳۴ عدد صندلی به فروش برساند، سودآور خواهد بود و اگر کمتر از این میزان به فروش برساند ضرر ده خواهد بود. نقطۀ سربهسر معیاری ساده از سودآوری کسب و کار در اختیار ما قرار میدهد.
نقطۀ سربهسر عملیاتی
منظور از نقطۀ سربهسر عملیاتی، میزانی از فروش است که به ازای آن سود عملیاتی برابر صفر میگردد. نقطۀ سربهسر عملیاتی به صورت زیر محاسبه میگردد:
همانطور که مشاهده مینمایید در صورت کسر فقط هزینههای ثابت عملیاتی (F) لحاظ شده است. در حالی که در محاسبۀ نقطۀ سربهسر کل، در صورت کسر، تمامی هزینههای ثابت، اعم از عملیاتی و مالی (F+C) لحاظ میگردد.
نقطۀ سربهسر نقدی
در محاسبۀ نقطۀ سربهسر نقدی فقط هزینههای ثابتی لحاظ میگردند که به صورت نقدی پرداخت شده باشد. از آنجا که مهمترین هزینۀ ثابت غیرنقدی، هزینۀ استهلاک است به همین دلیل در صورت کسر استهلاک (D) با علامت منفی آورده میشود.